خوابهايم را با اشك آذین می بندم . اینجا خانه ی شقایق برای حضور پروانه ها در شور و اشتیاق نیست .
این آسمان بین كدامیک از شبهایت گم شده که نمی توانم حتی ستاره ات باشم ؟ بگو از کدام ارکیده
به تو نگاه کنم که در وادی احساست برایم اشک بریزی . من از تبار نیلوفران کبود با گامهائی به نرمی
لبخند به سویت گام بر میدارم اما تو ... ! باور نداری ترنم آبی این سکوت روی لبهایم نشانه ی همین
فاصله هاست ؟! فاصله هائی که اگر نبودند ، ... عاشقت نمی شدم !
نظرات شما عزیزان: